سلام صبر و قرارم
سلام امام مهربانم
هرچه من امروز بغض دارم، آسمان میبارد.
از صبح آسمان هم ندبه گرفته و بارانی میبارد که گویی از بغضی
سرچشمه میگیرد که مدتهاست در خود پنهان کرده بوده.
اولین جمعه ی سال است و به ظهر نزدیکیم و...
نگرانم...
نگرانم این غروب جمعه هم بگویم
دوباره صبح،ظهر،عصر،غروب شد نیامدی...
درختان اگر شکوفه زدند به قانون طبیعت بود!
و گرنه به قانونِ دل، درختان و زمین و آسمان و من همه پاییزیم بی تو...
ای مهربانتر از پدر
چنان بیقرارم که دیگر نبودنت را نمیتوانم ببینم.
این بیتابی آرامش بخش ترین بیقراری زندگی من است و این بغض و اشک زیباترین لحظه های من...
من خوب میشوم...
سر به راه میشوم...
"تو" بیا